من از آدمهای بی بخار بدم میاد.بی زحمت ۳۰ ثانیه از وقتتونو که کمتره بزارید برای نظر دادن به من حقیر
لطف می کنید ...
نابقه ممل خطر لات کوچه خلوت ÏÑ پنجشنبه 9 آذر1385
بزار بگم که خاک زیر پاتم

نميخوام بگم كه قدر يه دنيا دوستت دارم......
چون دنيا يه روز تموم ميشه......
نميخوام بگم كه مثل گلي.....
چون گل هم يه روز پژمرده ميشه......
نميخوام بگم كه سياهي چشمات مثل شبهاي پرستاره اس..
چون شب هم بالاخره تموم ميشه......
نميخوام بگم كه مثل آب پاك و زلالي.......
چون آب كه هميشه پاك نميمونه.....
نميخوام بگم كه دوستت دارم.....
چون من اصلا دوستت ندارم........
...بلكه من عاشقتم...
این مطلب را تقدیم می کنم به .... عزیز که خیلی دوستش دارم ![]()
نابقه ممل خطر لات کوچه خلوت ÏÑ چهارشنبه 8 آذر1385
ِِِ
بنام هستی افکن عشق در تاروپود زندگی *** مدعی گربه رخت تیغ کشید هیچ مگو آتش کم محلی تیز تر از شمشیر است *** روشنی چشات نداره مرضی تو خیلی بیشتر از اینا می ارزی *** بنازم بناز کسی که ننازد به ناز خویش مارا به ناز ناز کنان نیازی نیست *** هرچه باشی نازنن ایام خارت میکند هر چه باشی شیر دل دنیا شکارت میکند *** خواستم داغ غمت را در دلم پنهان کنم سینه میگوید که من تنگ آمده ام
***
بی تو گلزار جهان ای دوست زندان من است
چون تو باشی در برم زندان گلستان من است
***
شمع فروزان توام اینگونه خاموشم نکن
از کنارم می روی اما فراموشم نکن
***
زگل آنچنان که سرخی نرود به سعی باران
نتوان به اشک شستن زتو رنگ بی وفایی
***
بی محبت هرگز نمی گردد کسی یار کسی
یار بسیار است تا گرم است بازار کسی
***
دختران این جهان رحمی ندارد دلشان
باید از جان گذشت تا بشوی عاشقشان
***
بمژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
***
هر شام که میخوابم بریاد تو میخوابم
هر صبح که برخیزم از عشق تو برخیزم
***
دوست دارم بنوازم تن سیمین تو را
زیر دندان بفشارم لب شیرین تورا
***
مستی درد منو دوا نمی کنه
غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
***
سربلندی گر تو خواهی با همه یکرنگ باش
قالی از صدرنگ بودن زیر پا افتاده است
***
خوبان همه ناز از تو آموخته اند
تو این همه ناز از که آموخته ای
***
بچه ها به خدا خسته شدم
.دیگه حال ندارم بنویسم اگه بخوام ادامه بدم خیلی میشه .انشاالله دفعه بعدی دوبیتی های ناب رو براتون می نویسم .درضمن حتماً نظر بدید وگرنه قهر میکنما ...
واین هم افتخاری برای شماها

نابقه ممل خطر لات کوچه خلوت ÏÑ يکشنبه 21 آبان1385
:::::موضوع مملی || ||
بنام وجودی که وجودم زوجودش شده موجود
*** *** *** ***
*********
سالــــها پیش نگاهــــم به نگاهــــی گره خـــــورد
چشـــم مستی دل بــی تاب مرا با خـــود بـــرد
سپری می شد عــــمرم همه دربی خــبری
ناگـهان عشق شکوفا شدوشادی سپـری
طرب ازخــانه ودل بادصـبا گونه گذشــت
دل نه آرام به کاشانه گرفت ونه به دشت